آيداآيدا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

آیدا

سالگرد عقد بابایی و مامانی

سلام خوشگلم صبح سرد زمستونیت بخیر امروز سالگرد ازدواج من و بابا هست ولی 7 سال پیش(19 دیماه 83) این روز خیلی سردتر بود و یخبندان که ما باهم عقد کردیم 7 سال است که با بابایی داریم زندگی میکینم به سر و کله هم زدیم ،آشتی کردیم و...... اما از وقتی خدای مهربون تو رو به ما داد زندگیمون  خیلی خیلی خوب شده عاشقانه تر شده اخه بابایی عاشق بچه هاست دیگه هیچ کس نمیتونه با حرفهای غیر مربوط و بی ربطش خونمون و بلرزونه و ما سه تایی با خیال راحت میشینیم دور هم و با هم خوش میگذرونیم عزیز من زندگی خیلی خیلی سخته مخصوصا وقتی زندگی مشترکی رو با یه جنس دیگه شروع کنی سخت است ولی من سعی کردم بابایی رو درک کنم هر چه در توان داشتم برای حفظ زندگیمون ا...
20 دی 1390

سه هفته تاخیر

سلام عروسکم سلام عشق من خیلی وقته که به وبلاگت سر نزدم خودت میدونی اخه کمی کسالت داشتم (ولی همانقدر که به فکر خودتم به فکر وبلاگت هم هستم ) ولی خدا رو شکر با مهربونی های تو با بوسه گاه و بیگاهت خیلی زود خوب شدم قربون اون قلب مهربونت برم تا میگفتم مامانی اوخ شده زودی میپریدی بغلم و بوسم میکردی شب هم وقتی برای خوردن شیر بیدار میشدی زودی بوسم مییکردی و نازم میکردی فدات بشم تو خواب هم فکرت پیش من بود این بود که من زود خوب شدم اخه باید به خاطر تو قوی باشم همیشه دوست دارم یه مادر خوب باشم و از خدا میخوام این توانایی رو به من بده که بتونم مادر خوبی برات باشم امروز که بعد از سه هفته سر کار اومدم صبح کلی گریه کردی برای منم جد...
18 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آیدا می باشد